از غم ، دلم گرفته مادر ، كه خيس ِ بارونم
بازم ، برا شفاي دردات ، خدا رو ميخونم
يادم نمي ره روزيكه
آتيش گرفت خونه
ا ين خاطره تو ذهن من
هميشه مي مونه
سايه روشن ِ دود و ، صداي شكستن ِ در
خداميدونه مردم ، پاي ناله هات مادر
خون ِ روي ديوار و ، شعله هاي بي رحمي
... دست بي حيايي كرد ، صورت ِ تو رو زخمي
امون امون امون ايدل واي
هرشب ، از آسمون چشمات ، ستاره مي چيني
منكه ، تو كوچه بودم مادر ، يه شاهد عيني
دوماهه كه باچشم ِ تار دنيا رو مي بيني
تو خونه هم با پوشيه
يه گوشه مي شيني
پسر ِ بزرگت رو ، همراه ِ خودت بردي
كوچه ي بني هاشم ، جايي كه زمين خوردي
تورو ميزد اون نامرد ، منم ميزدم فرياد
روي خاك اون كوچه ، گوشواره شكست افتاد
امون امون امون ايدل واي
مادر
، غرور من بشكسته ، ميون اون كوچه
موي ِ ، سفيد من شد عمري ، نشون اون كوچه
شكسته قلب آسمون زغربت ِ چشمات بازم
خدارو شكر بودم تو اون كوچه
همرات اگه نشدم اونجا، سپر سيلي
اما تو رو آوردم مادر ، تا خونه تك وتنها
گفتي كه نگم چي شد ،
گفتي محرم ِ رازم
باشه نميگم مادر ، ميسوزم و ميسازم